شایددور .... شاید نزدیک ....

فاصله ای نیست بین قلب هایی که برای هم می تپند

شایددور .... شاید نزدیک ....

فاصله ای نیست بین قلب هایی که برای هم می تپند

خانه ی دوستی ما اینجاست...

من دلم میخاهد

خانه ای داشته باشم پر دوست

کنج هر دیوارش دوستهایم بنشینند

گل بگو... گل بشنو...

هرکسی میخاهد

داخل خانه ی پر عشق و صفامان گردد

یک سبد بوی گل سرخ به ما هدیه دهد

شرط وارد گشتن، شست و شوی دلهاست

شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست

بر درش برگ گلی می کوبم

روی آن با قلم سبز بهار

می نویسم

ای یار...

خانه ی دوستی ما اینجاست

تا که سهراب نپرسد دیگر

خانه ی دوست کجاست؟!... 

 

 

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد