شایددور .... شاید نزدیک ....

فاصله ای نیست بین قلب هایی که برای هم می تپند

شایددور .... شاید نزدیک ....

فاصله ای نیست بین قلب هایی که برای هم می تپند

helllllloooooooooooooooooooooooooooooooooooooooo

سلام علیکم


بالاخره من اومدم   




ولی خب باز بایدبروم  




همتونو دوست دار............ .


فعلا بای

helllllloooooooooooooooooooooooooooooooooooooooo

سلام علیکم


بالاخره من اومدم   




ولی خب باز بایدبروم  




همتونو دوست دار............ .


فعلا بای

نانوایان هم جوش شیرین می زنند...وای به حال فرهاد...

مرد نابود می شود هنگامیکه عشقش تعبیر به شهوت می شود !

 گفتی که ما به درد هم نمی خوریم!.. اما هرگز نفهمیدی... من تو را برای دردهایم نمی خواستم ...!

ودرادامه:مردا از عشق هیچی نمیفهمن فقط دنبال همینن این تعبیر نیست واقعیته .... اگر نبود قبل از این که عشقشون رو ثابت کنن دنبال ...... نمیرفتن 

 

 




 
 


عاشقی درد بدیست، بدتر از سردردهای من



وفادارى ....... خدا بیامرزدش/ صداقت....یادش گرامى /غیرت..... به احترامش یک لحظه سکوت/ معرفت.....یابنده پاداش میگیرد/عشق.....از دم قسط
ودرادامه:این فقط درمورد جنس مذکر صدق میکنه  
اگه دیدین جنس مونث روزی بی وفا "دروغگو"بی غیرت"بی معرفت"و...شده بدونین خوب کاری میکنه دمش گرم بااین مردای بی غیرته دروغگوی بی وفا باید مثل خودشون رفتارکرد تاادب شن 
 



 آب رفته باز آمد به رود ، اما ماهی بیچاره مرده بود 
 
ودرادامه:این حکایت مرداییه که ...هستن  وهمیشه اونا اب بازامده به رودهستن وخانوما(فرشته های روی زمین)ماهی هایی هستن که فدا میشن ولی دیگه ازین خبرا نیست حالا قراره جاشون عوض شه یعنی خودمون جاهامونو تعویض میکنیم   هرکی حرفی داره بگه.... 
 
به شرطی که منطقی باشهok

هیزم شکن ناقولا وفرشته مهربون...

روزی روزگاری، وقتی هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد توی رودخونه. وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟ هیزم شکن گفت که تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت.
"آیا این تبر توست؟" هیزم شکن جواب داد: " نه" فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید که آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شکن جواب داد : نه. فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبر توست؟ جواب داد: آره.
فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.

یه روز وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی آب.
هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب. "

 فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید : زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
فرشته عصبانی شد.

" تو تقلب کردی، این نامردیه "

هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی. و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره...

خانه ی دوستی ما اینجاست...

من دلم میخاهد

خانه ای داشته باشم پر دوست

کنج هر دیوارش دوستهایم بنشینند

گل بگو... گل بشنو...

هرکسی میخاهد

داخل خانه ی پر عشق و صفامان گردد

یک سبد بوی گل سرخ به ما هدیه دهد

شرط وارد گشتن، شست و شوی دلهاست

شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست

بر درش برگ گلی می کوبم

روی آن با قلم سبز بهار

می نویسم

ای یار...

خانه ی دوستی ما اینجاست

تا که سهراب نپرسد دیگر

خانه ی دوست کجاست؟!... 

 

 

 

 

 

 

؟ ...؟


دنیا نباشد...
فقط کوچه ای باشد
و
بــاران
و
دوستـــــی
که زلالتر از باران است...

 

 

 

 

دوستای خوبم که واسم نظر میزارین  

ازتون ممنونم  

 

باکمال ادبو احترام میخوام یه اعتراز کنم 

 

 

اه   اخه  چرا  این blogsky

 

یه دانشمند معروف میگه :تاپسرا وبلاگتو جدی نگیرن نظرای جدی نمیدن این یعنی خودتونم قبول دارین خانوما همه چیزشون از اقا ها بهتره .... 

 

 



بدردنخور سیستم خنک

کننده نداره که وقتی اقا

پسرا میان دماغشونو یه

جای دیگشون نسوزه وو   

اشکشون در نیاد؟ 

وقتی دخمل ها ......وقتی پسرها

وقتی دخترها .... وقتی یک دختر حرفی نمیزند میلیونها فکر در سرش می گذرد وقتی یک دختربحث نمیکند عمیقا مشغول فکر کردن است وقتی یک دختربا چشمانی پر از سوال به تو نگاه میکند یعنی نمی داند تو تا چند وقت دیگر با او خواهی بود وقتی یک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسی تو می گوید: خوبم یعنی اصلا حال خوبی ندارد وقتی یک دختر به تو خیره می شود شگفت زده شده که به چه دلیل دروغ می گویی وقتی یک دختر سرش را روی سینه تو می گذارد آرزو می کند برای همیشه مال او باشی وقتی یک دختر هر روز به تو زنگ می زند توجه تو را طلب می کند وقتی یک دختر هر روز برای تو [اس ام اس ] می فرستد یعنی میخواهد تو اقلا یک بار جوابش را بدهی وقتی یک دختر به تو می گوید دوستت دارم یعنی واقعا دوستت دارد وقتی یک دختر اعتراف می کند که بدون تونمی تواند زندگی کند یعنی تصمیم گرفته که تو تمام آینده اش باشی وقتی یک دختر می گوید دلش برایت تنگ شده هیچ کسی در دنیا بیشتر از او دلتنگ تو نیست وقتی پسرها .... وقتی یک پسر حرفی نمی زند حرفی برای گفتن ندارد وقتی یک پسر بحث نمی کند حال وحوصله بحث کردن ندارد وقتی یک پسر با چشمانی پر از سوال به تو نگاه می کند یعنی واقعا گیج شده است وقتی یک پسر پس از چند لحظه در جواب احوالپرسی تومی گوید: خوبم یعنی واقعا حالش خوبه وقتی یک پسر به تو خیره می شود دو حالت داره یا شگفت زده است یا عصبانی وقتی یک پسر هر روز به تو زنگ می زند او با تو مدت زیادی حرف می زند که توجه ات را جلب کند وقتی یک پسر هرروز برای تو [اس ا م اس ] می فرستد بدون که برای همه "فوروارد" کرده وقتی یک پسر به تو میگوید دوستت دارم دفعه اولش نیست (آخرش هم نخواهد بود) وقتی یک پسر اعتراف می کند که بدون تو نمی تواند زندگی کند تصمیم شو گرفته که تورو اقلا واسه یه هفته داشته باشه

فرق دخملاوو....

وقتی دخترها .... وقتی یک دختر حرفی نمیزند میلیونها فکر در سرش می گذرد وقتی یک دختربحث نمیکند عمیقا مشغول فکر کردن است وقتی یک دختربا چشمانی پر از سوال به تو نگاه میکند یعنی نمی داند تو تا چند وقت دیگر با او خواهی بود وقتی یک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسی تو می گوید: خوبم یعنی اصلا حال خوبی ندارد وقتی یک دختر به تو خیره می شود شگفت زده شده که به چه دلیل دروغ می گویی وقتی یک دختر سرش را روی سینه تو می گذارد آرزو می کند برای همیشه مال او باشی وقتی یک دختر هر روز به تو زنگ می زند توجه تو را طلب می کند وقتی یک دختر هر روز برای تو [اس ام اس ] می فرستد یعنی میخواهد تو اقلا یک بار جوابش را بدهی وقتی یک دختر به تو می گوید دوستت دارم یعنی واقعا دوستت دارد وقتی یک دختر اعتراف می کند که بدون تونمی تواند زندگی کند یعنی تصمیم گرفته که تو تمام آینده اش باشی وقتی یک دختر می گوید دلش برایت تنگ شده هیچ کسی در دنیا بیشتر از او دلتنگ تو نیست وقتی پسرها .... وقتی یک پسر حرفی نمی زند حرفی برای گفتن ندارد وقتی یک پسر بحث نمی کند حال وحوصله بحث کردن ندارد وقتی یک پسر با چشمانی پر از سوال به تو نگاه می کند یعنی واقعا گیج شده است وقتی یک پسر پس از چند لحظه در جواب احوالپرسی تومی گوید: خوبم یعنی واقعا حالش خوبه وقتی یک پسر به تو خیره می شود دو حالت داره یا شگفت زده است یا عصبانی وقتی یک پسر هر روز به تو زنگ می زند او با تو مدت زیادی حرف می زند که توجه ات را جلب کند وقتی یک پسر هرروز برای تو [اس ا م اس ] می فرستد بدون که برای همه "فوروارد" کرده وقتی یک پسر به تو میگوید دوستت دارم دفعه اولش نیست (آخرش هم نخواهد بود) وقتی یک پسر اعتراف می کند که بدون تو نمی تواند زندگی کند تصمیم شو گرفته که تورو اقلا واسه یه هفته داشته باشه

نینوی من دوستت دارم ...

کی قوبون ِ قدت میره؟؟مـــــــــن مـــــــــن

کی قوبون چشمات میره؟؟مـــــــــن مـــــــــن

کی قوبون موهای ِ طلایی ِ پرپشتت میره؟؟مـــــــــن مـــــــــن

کی قوبون قلب ِ مهربونت میره؟؟مـــــــــن مـــــــــن

کی قوبون ِ صدات میره؟؟مـــــــــن مـــــــــن

کی عاشقته؟؟مـــــــــن مـــــــــن

کی همه رقمه میخوادت؟؟مـــــــــن مـــــــــن 

 

 

 

فقط واسه عشقم نینو 

 

 

روزدلتنگیها مبارک  نینو ی من دوستت دارم ... 

تاقیامت .... 

باشهامت.... 

فقط بخونو....اخرشم نظر بده نانازکم...

 

ما آدم‌ها موجودات عجیبی‌ هستیم 

 وقتی‌ میگوییم تنهایم بگذار

یعنی‌ ، بیش از همیشه به وجودت احتیاج دارم  . . .

 


مطمئناً تا به حال این تجربه را داشته اید که در کلاس درس و یا یک جلسه و سمینار حوصله تان سر رفته باشد، آن وقت با خودکاری که در دست دارید بر روی کاغذ مقابلتان بی هدف نقاشی هایی را می کشید. ممکن است این خطوط درهم و مبهم، در نگاه اول چیز جالبی برای گفتن نداشته باشند ولی به اعتقاد بسیاری از روان شناسان این نوع نقاشی های ناخودآگاه نمایانگر درون و افکار ما هستند که به دور از محدودیت های ذهن آگاهمان پدید می آیند و اسرار ناگفته ای از شخصیت ما را به تصویر می کشند ؛ آرزوها ، امیال ، ترس ها و رؤیاهای نهفته ای که هیچ گاه نتوانسته ایم آنها را بر زبان بیاوریم.

بنا به گفته بسیاری از خط شناسان و روان شناسان، افراد در موقعیت های متفاوتی این نقاشی ها را می کِشند، به عنوان مثال وقتی با تلفن صحبت می کنند، یا به سخنرانی گوش می دهند و یا یادداشت بر می دارند و در هنگام کشیدن چنین نقاشی هایی به چیز دیگری می اندیشند و ابداً متوجه حرکت قلم بر روی کاغذ نیستند.

روان شناسان تجزیه و تحلیل های زیادی را بر روی این نقاشی ها انجام داده اند و معتقدند که همانند دست خط ها، این خطوط درهم و مبهم نیز از الگوی خاص و منحصر به فردی برخوردارند. ولی باید گفت که روان شناسیِ نقاشی های ناخودآگاه به اندازه ی دست خط افراد دارای قطعیت و اطمینان نیست و به عوامل بسیاری بستگی دارد که به اعتقاد اسپنسر، خط شناس معروف، همین امر سبب می شود تا ارزیابی صحیح آنها دشوارتر گردد. عواملی نظیر : شرایط محیط ، روحیات خود فرد ، شخصیت و میزان هوشیاری او در هنگام کشیدن این نقاشی ها.

اسپنسر می نویسد: "اگرچه اثبات درستی و صحت نقاشی های ناخودآگاه، سخت و دشوار است، لیکن این نقاشی های مبهم نمای جالب و ارزشمندی از افکار و شخصیت افراد را به دست می دهد".
پیشنهاد می کنیم اگر این بار شما نیز چنین نقاشی هایی را کشیدید، آنها را دور نیندازید. می توانید نقاشی هایتان را با نمونه های زیر مقایسه کنید و ببینید چه خصوصیات و روحیاتی دارید..
1- اشکال هندسی:
مثلث، مربع و اشکال هندسی دیگر، نماد ذهنی سازمان یافته است و نشان می دهد
که شما به گونه ای روشن و آشکارمی اندیشید و دارای مهارت های برنامه ریزی هستید.
در برنامه ها و طرح هایتان بسیار دقیق عمل می کنید و کفایت و کارآیی بالایی دارید.

2- اجرام فضایی:
ماه و خورشید و ستارگان و یا اجرام آسمانی دیگر نماد جاه طلبی و بلند پروازی است.
شما فرد خوشبینی هستید و این نیاز را در خود می بینید که تأیید شوید و یا مورد تشویق دیگران قرار گیرید.

3- اشکال درهم:
نشانه ی هیجان و تنش هستند و نشان می دهند که شما در تمرکز دچار اشکال می شوید
و همیشه چیزی هست که مزاحم تمرکزتان شود.

4- بازی ها:
بازی هایی نظیر نقطه بازی، دوز یا شطرنج، حس رقابت را در شما به تصویر می کشند
و شما دوست دارید همیشه در بازی ها پیروز باشید و اصلاً برای برنده شدن بازی می کنید.

5- چهره های خندان و زیبا:
کشیدن چنین تصویرهایی مؤید این است که شما به مردم و دیگران عشق می ورزید و همواره جنبه های مثبت افراد و شرایط
را می بینید. فرد خوشبینی هستید و با دیگران دوستانه برخورد می کنید و علاقه مند به فعالیت های اجتماعی هستید. خصوصیاتی نظیر انسانیت، نیک سرشتی، دلسوزی و همدردی در شما وجود دارد. نسبت به دوستانتان حساس هستید.

6- چهره های درهم و زشت:
نشانه ی حس سوءظن و بدگمانی در وجود شماست، سعی می کنید رفتاری تلخ و طعنه زننده داشته باشید،
با مردم میانه ی خوبی ندارید و در واقع پرخاشگر و طغیانگر هستید، اعتماد به نفس کافی ندارید
و در کارهای گروهی همکاری نمی کنید. تندخو هستید و همیشه احساس رنجش و محرومیت می کنید.

7- فلش ها و نردبان:
نمادی از جاه طلبی در شماست. میل زیادی به تأیید و اثبات خود دارید، در تصمیمات،یکدنده و سمج عمل می کنید و همیشه سعی در تصدیق توانایی ها و استعدادهایتان دارید.

8- خانه و کلبه ها:
دنبال خانه و خانواده ای هستید و نیاز به داشتن خانواده را در خود حس می کنید. میل دارید در خانواده تان سرمایه گذاری کنید، در جست و جوی سرپناه روحی و معنوی هستید، در جست و جوی خود گمشده تان. احساس ناامنی دارید.

9- نت های موسیقی:
عاشق آهنگسازی و موسیقی هستید.

10- اشکال تکراری و دنباله دار:
نماد صبر و استقامت در شماست، در رفتارهایتان پایبند شیوه و اسلوب هستید و در تمرکز توانمندید.
قادرید کارهایتان را به راحتی سازماندهی کنید و با هر چیزی کنار بیایید.

11- گل و گلدان گیاه و درخت:
شما فردی احساساتی هستید و دوست دارید همیشه در رؤیاهایتان بمانید، روحیه ی مهربانی دارید
و با دوستانتان دوستانه رفتار می کنید، فردی اجتماعی هستید.

12- حیوانات:
شما به حیوانات علاقه دارید و به حمایت از دیگران مشتاقید، حساس و ملاحظه کار هستید
و نیاز به آرامش فکر دارید، احساس می کنید که می توانید از دیگران حمایت کنید.

13- قلب:
فرد احساساتی هستید. کسی را دوست دارید و رؤیایی هستید. آرزو دارید به شخص خاصی تعلق داشته باشید.

14- آجرها و کتاب هایی که روی هم قرار گرفته اند:
زیر فشار و استرس زیادی قرار دارید و احساس می کنید که با کوچک ترین لرزشی نابود می شوید و فرو می ریزید.

15- غذا و میوه:
خوردن را دوست دارید و احتمالا در رژیم به سر می برید.

16- خطوط متقاطع:
احساس خفگی و اختناق دارید و نیاز به فرار و آزادی را در خود حس می کنید. این سدی است
که میان خود و دیگران قرار داده اید و از بروز احساساتتان گریزانید، سعی می کنید عواطفتان را پنهان نمایید
تا فرد مناسبی پیدا شود که شایستگی احساس شما را داشته باشد.

17-چاقو، اسحله و شمشیر:
نشانی از خشونت و عصبانیت در شماست و حتی گاهی تمایلات روانی، حس رقابت و نیاز
به اثبات مردانگی در شما را نشان می دهد.

18- پله ها:
نمادی از جاه طلبی است و نشان می دهد که شما میل به صعود و پیشرفت دارید

----------------------------------


 این مطلب، نوشته‎ای کوتاه و در عین حال جذاب است که دالایی لاما برای سال 2008 تنظیم کرده است. بخوانید و سرخوش گردید.. خواندن و اندیشیدن در این مطلب بیش‎تر از یکی دو دقیقه وقت نمی‎گیرد.

صفات خداوند را در خود نمایان سازید:

همیشه خوب باشید و خوب رفتار کنید و به همه خوبی کنید

خوش قلب مهربان و با وفا باشید

به هیچ بهایی خود و دیگران را نفروشید

همه مشکلات از دروغ و دروغگو سرچشمه میگیرد

1- به خاطر داشته باش که عشق‎های سترگ ودستاوردهای عظیم، به خطر کردن‎ها و ریسک‎های بزرگ محتاج‎اند.

2- وقتی چیزی را از دست دادی، درس گرفتن از آن را از دست نده.

3- این سه میم را از همواره دنبال کن:
*محبت و احترام به خود را

*محبت به همگان را

*مسؤولیت‎پذیری در برابر کارهایی که کرده‎ای

4- به خاطر داشته باش دست نیافتن به آنچه می‎جویی، گاه اقبالی بزرگ است.

5- اگر می‎خواهی قواعد بازی را عوض کنی، نخست قواعد را فرابگیر.

6- به خاطر یک مشاجره‎ کوچک، ارتباطی بزرگ را از دست نده.

7-  وقتی دانستی که خطایی مرتکب شده‎ای، گام‎هایی را پیاپی برای جبران آن خطا بردار.

8- بخشی از هر روز خود را به تنهایی گذران.

9- چشمان خود را نسبت به تغییرات بگشا، اما ارزش‎های خود را به ‎سادگی در برابر آنها فرومگذار.

10- به خاطر داشته باش که گاه سکوت بهترین پاسخ است.

11- شرافتمندانه بزی؛ تا هرگاه بیش‎تر عمر کردی، با یادآوری زندگی خویش دوباره شادی را تجربه کنی.

12- زیرساخت زندگی شما، وجود جوی از محبت و عشق در محیط خانه و خانواده است.

13- در مواقعی که با محبوب خویش ماجرا می‎کنی و از او گله داری،تنها به موضوعات کنونی بپرداز و سراغی از گلایه‎های قدیم نگیر.

14- دانش خود را با دیگران در میان بگذار. این تنها راه جاودانگی است.

15- با دنیا و زندگیِ زمینی بر سر مهر باش.

16- سالی یک بار به جایی برو که تا کنون هرگز نرفته‎ای.

17- بدان که بهترین ارتباط، آن است که عشق شما به هم، از نیاز شما به هم سبقت گیرد.

18- وقتی می خواهی موفقیت خود را ارزیابی کنی، ببین چه چیز را از دست داده‎ای که چنین موفقیتی را به دست آورده‎ای.

19- در عشق و آشپزی، جسورانه دل را به دریا بزن

------------------------------------------


 

 می خواهم برایتان از کلمه دو حرفی جادویی بگویم که بسیاری از مشکلاتتان را حل می کند؛ کلمه ای که ما بیش از همه برای خانواده استفاده می کنیم، درحالی که در بسیاری از مواقع لازم است آن را خرج دوستان کنیم تا بسیاری از مسائل حل شود؛ این کلمه " نه " است.

   برخی اوقات برای شما پیش آمده که در مقابل خواسته دیگران ، بر خلاف میل باطنی جواب مثبت داده و در خواست او را قبول کرده اید. ممکن است جواب منفی دادن سخت به نظر برسد؛ ولی چند راه مفید برای رهایی شما از این موقعیت وجود دارد.

   به یاد داشته باشید که اگر بخواهید کسی را از سر خود باز کنید، ممکن است مجبور باشید بهانه ای بتراشید که شنیدن " نه " قابل تحمل تر شود. گاهی اوقات نیز باید رو دربایستی را کنار گذاشت و با صراحت جواب منفی داد؛ چون در غیر این صورت ممکن است از کار خود پشیمان و مدتها از عواقب آن دچار مشکل و دردسر شوید. سعی کنید قدرت " نه " گفتن را در خود تقویت کنید؛ البته طوری که باعث کدورت نشود.

   گاهی اوقات بعد از ازدواج، دوستان مجرد دوست دارند همان روابط خصوصی و گسترده را با شما ادامه دهند، در حالی که حاله گستره روابط شما از خانواده خودتان پیش رفته و به مناسبات فامیلی با اقوام همسرتان گسترش یافته. اگر قرار یرون رفتن با همسرتان یا سرزدن به اقوام او را در اولویت دوم قرار دهید، باید منتظر دعواهای طولانی باشید. بهتر است به جای همسرتان، به دوستانتان بگویید که ناچارید وقت بیشتری را به خانواده اختصاص دهید و مثل سابق وقت ندارید. اگر دوستی هنوز به این نوع روابط اصرار می کند، به او بفهمانید که دوست صمیمی بودن نیازمند داشتن وقت زیاد و از خود گذشتگی است و شما به دلیل کمی وقت نمی توانید از عهده اش بر آیید.وارد شدن شخصی به عنوان یک دوست صمیمی به زندگی، بار ی به مسوولیت های فراوان شما اضافه می کند و شما آنقد گرفتار هستید که نمی توانید آن را قبول کنید.

   مورد دیگر زمانی است که دوستی که می دانید دارای سوابق سوء و بد حسای های بانکی است، به سراغ شما آمده و در خواست می کند که به افتتاح حساب یا کار، ضامن او شوید.برای رهایی  از دست او بگویید: حساب بانکی خودم هم اعتبار ندارد. وقتی پرونده شما در بانک وضعیت مناسبی نداشته باشد، چگونه می توانید ضامن کس دیگری شوید؟ یا اینکه قبلاً شخص دیگری این درخواست را نموده و نمی توانید برای چند نفر این کار را انجام دهید.

   یکی از موارد متداول عدم توانایی شما در گفتن " نه " ، زمانی است که دوستتان از شما تقاضای پول به عنوان قرض می کند و شما و همسرتان قبلاً برای آن پول نقشه کشیده اید و این کار ممکن است موجب اختلاف شود. بهانه ای را که می خواهید به همسرتان بگویید، به دوستتان بگویید و هیچ وقت دوستان را به خانواده ترجیح ندهید؛ البته قرض دادن پول برای رفع نیاز افراد، کار پسندیده ای است، به شرط آن که پرداخت آن پول باعث نیازمند شدن شما نشود.برای رهایی از دست او بگویید که برایتان گرفتاری پیش آمده و خود شما به این پول نیاز دارید و تازه این پول، جواب مشکل را نمی دهد.از او بخواهید اگر کسی را سراغ دارد به شما معرفی کند تا کم پول قرض نمایید. در یک دنیای ایده آل، بهترین روش برای نپذیرفتن تقاضای کسی ، گفتن " نه " بدون عذرخواهی و آوردن دلیل به اوست.با این حال، گاهی اوقات " نه " گفتن به دوستان نزدیک مشکل به نظر می رسد.

--------------------------------


 

   اکثر ما شادمانی و خوشی خود را مشروط می کنیم به وجود یک موقعیت سخت و ایده آل و انگار خودمان را در یک فضای ناراحت تبعید می کنیم که تا رسیدن به ان ایده آل از شادمانی و خوشدلی عمیق در زندگی فاصله داشته باشیم.

   چند بار از دوستان خود شنیده اید: اگر من مرد ایده آل زندگی ام را پیدا کنم ، از آن به بعد خوشحال خواهم بود.

   با اگر خانه و ماشین می خریدم یا یک شغل پر درآمد داشتم، خوشحال و راضی می شدم و هیچ غمی نداشتم.

   اما خوشحالی را نمی شود منتظر گذاشت.شادکامی احساس رضایت از خودتان ؛ جایی که در آن هستید و مکانی که می خواهید بروید است. در مورد هیچ کس جز خود شما نیست و هیچ نیازی به تایید و اجازه دیگران هم ندارد. شادی یکی از معدود مواردی است که شما می توانید کنترلی کامل و همه جانبه روی آن داشته باشید. البته شاید رسیدن به شادکامی تاحدودی مشکل به نظر برسد؛ اما به هر حال هیچ کس جز خودتان نمی تواند در این خصوص کاری انجام دهد.

کشف شادکامی

   باید سعی کنید تا طرز فکر خود را تغییر دهید.

   این کار باعث خواهد شد که از زندگی خود رضایت بیشتری داشته باشید.

   شما بای شاد زیستن به شخص دیگری نیاز ندارید. ولی متاسفانه اکثر افراد  به این مساله اعتقاد دارند . آیا اگر کسی که خیلی خاص و استثنایی است ، تمام وقت خود را با شما صرف کند و همیشه با شما باشد، آنگاه خوشحال و سعادتمند می شوید؟او چه کسی می تواند باشد.هیچ کس بهتر از دیگری نیست؛ البته از این قسمت نباید برداشت نادرست کنید. ازدواج با یک مرد ایده آل، تجربه ای است که در شما تاثیر مثبت می گذارد و هر چه برای ان تلاش کنید ، ارزش  دارد.اما اگر شما صرفاً به دنبال مردی هستید که خلائ موجود در زندگی شما را پر کند ، کاری است غیر ممکن که در آخر هم شما احساس نا امیدی کرده و به پوچی خواهید رسید.

آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد

   اگر تصور می کنید با ازدواج همه چیز درست می شود، باید گفت یکی از بزرگترین اشتباهات همین است؛ اما فکری است که در هر لحظه به ذهن تعداد بسیار زیادی از خانم ها خطور می کند. اگر این چنین بود تمام مشکلات با ازدواج حل می شد؛ اما خود می دانید که چنین نیست. همسر شما یا همسر آینده تان جزو خدایان  افسانه ای نیستند که یک چوب جادویی به دست داشته باشند و تمتم مشکلات شما را ناپدید کنند. شاید فریادهای شادی شب عروسی، کمی شما را اغفال کند؛ اما تنها برای زمان کوتاهی دوام دارند، هنگامی که به زندگی مشترک قدم بگذارید، حقیقت در انتظار شما نشسته است.

   واقعیت این است که هیچ مردی حال هرچه قدر هم که کامل و جذاب باشد، به تنهایی قادر به خوشحال کردن شما نیست.شادکامی یک امر فردی است..فقط شما و لحظات زندگیتان هستید که آن را می سازید.این که چه تصوری از خود در ذهنتان دارید، با چه افرادی معاشرت می کنید و نظرتان در مورد شغل و جایگاه شخصیتان در جامعه چیست، همه و همه از مواردی هستند که تاثیر بسزایی روی خوشحالی شما دارند و هیچ مردی هم نمی تواند چنین چیزهایی را برای شما فراهم آورد و این خبر بسیار خوبی است؛ زیرا دیگر لازم نیست که شما به انتظار کسی بنشینید.از همین حالا می توانید تلاش برای شاد زیستن را شروع کنید..

به سوی شاد زیستن

   شاید وقت آن رسیده است که چیزهایی را که در زندگی باعث رنجش خاطرتان می شود، تشخیص دهید؛ اما اول باید خودتان را دوست بدارید.

   یکی از عوامل کلیدی برای دستیابی به خوشحالی، یافتن صلح و آرامش در درون خودتان است. اگر نظر مثبتی در مورد خودتان داشته باشید ، آمادگی بیشتری را برای رویارویی با مشکلات زندگی پیدا می کنید.. اگر شما از اعتماد به نفس پایینی بر خوردار هستید( و خیلی از ما این طور هستیم ) اولین چیزی که باید بدانید این است که زندگی خود را بر اساس تقلیدهای کورکورانه از دیگران شکل ندهید. با اعتماد به نفس کامل، خود را دوست داشته باشید و از کاری که انجام می دهید، لذت ببرید.اگر شما برای ایجاد تصویر ذهنی شریک زندگی خود، پدر، مادر و یا کارفرمای خود استفاده می کنید، با این کار قدرت بسیار زیادی را در دستان دیگران قرار می دهید.

   برای خود ارزش قائل باشید تا دیگران نیز به شما احترام بگذارند.

   شمت نیز برای رسیدن به اعتماد به نفس، راه طولانی را در پیش دارید و ممکن است زخمهای قدیمی، سفر شما را غیر ممکن سازند.وقتی در مکانی قرار بگیرید که خود را دوست بدارید و برای خود ارزش قائل شوید، در موقعیت فوق العاده ای قرار دارید که رسیدن به موفقیت فردی و یا اجتماعی در آن حتمی است. شما از این طریق آمادگی لازم برای انتخلب شریک مناسب را پیدا می کنید و به نوبه خود نیز می توانید شریک زندگی بهتری باشید. تنها شخصی که می تواند آینده تان را تضمین کند، خود شما هستید.

--------------------------------------------


 

خدایا :

 کسی را که قسمت کس دیگریست،

 سر راهمان قرار نده

تا شبهای دلتنگیش برای ما باشد

و روزهای خوشش برای دیگری . . .


 

-         فهرستی از موفقیتهایی را که تاکنون نصیبتان شده تهیه کنید.

-         هر چند وقت یک بار به میان طبیعت بروید و در محیطی سبز و سرشار از آرامش قدم بزنید.

   - وان حمام را پر ازآب گرم و صابون کنید در داخل وان بنشینید و تمام تنش ها را با تنفس عمیق و استراحت از خود دور کنید.

   - هر روز به جمله های زیر و جملاتی از این قبیل فکر کنید:

   تا زمانی که خودتان نخواهید ، هیچ کس نمی تواند تحقیرتان کند.

   خواه فکر کنید کاری را می توانید انجام دهید، خواه فکر کنید که از انجام کاری ناتوان هستید همیشه حق باشماست.

   عشق از آن جهت در ما ه ودیعه گذاشته شده که آن را به دیگران ببخشیم.

   هر کاری را که دوست داری انجام بده، پول خود به دنبال آن می آید.

   به دنبال رستگاری و سعادت خود باش.

   از صمیم قلب خودت را دوست داشته باش.

-   در تعطیلات آخر هفته، فقط به تفریح و استراحت بپردازید.

-   تلاش کنید همیشه مثبت بیاندیشید.

-   به خاطر داشته باشید که هرگاه در کاری سرگردان می مانید، در حال آموختن نتهای جدید هستید. تا آنجا که لازم است خودتان را به مبارزه بطلبید، نه بیش از اندازه.

-   در هفته یک شب تلویزیون خود را خاموش نگه دارید تا مغزتان استراحت کند.

-   در روز عشق و مناسبتهای شاد برای خودتان کارت تبریک بخرید.

-   هر چند وقت یک بار به یک مکان مقدس بروید و با خدا راز و نیاز کنید.

-   هر چند وقت یک بار بیرون از خانه غذا بخورید.

-   با کسی مه از صمیم قلب دوستش دارید تلفنی صحبت کنید.

-   خود را در آینه نگاه کنید و از دیدن زیبایی هایتان لذت ببرید و خدا را به خاطر این نعمت شکر گزار باشید.

-   اهداف خود را بنویسید و با آنها زندگی کنید.

-   در هدف گذاری واقع بین باشید.

-   وسواس را از زندگی خود حذف کنید و در این صورت هچ کاری نمی توانید انجام دهید.

-   برای خود تعهد مشخص کنید و به ان وفادار باشید و تا می توانید برای آن حرکت و تلاش کنید ولو که نتیجه دلخواه شما نباشد.

-   همیشه لبخند بزنید.

-   تاخیر در انجام کاری بهتر از انجام ندادن آن است.

-   هنر سوال کردن را بیاموزید.

-   برای خودتان یک مشاور برگزینید و از راهنمایی های او استفاده کنید.

-   شرقی ها اعتقاد دارند که آب جاری منبع انرژی های مثبت است و ضروری در زندگی است..پس هر چند روز یک بار زیر دوش بروید و بگذارید جریان آب تمام عضلات را ماساژ دهد.

-   10 بار نفس عمیق بکشید.

-   هنگام راه رفتن و نشستن سرتان را بالا نگه دارید و قوز نکنید.

-   گاهی اوقات تند تند راه بروید.

-   وقتی در کاری موفق می شوید، با خریدن یک هدیه برای خودتان موفقیتتان را جشن بگیرید.

-   برای خودتان گل بخرید.

-   هروقت احساس تنش کردید، به موسیقی مورد علاقه تان گوش دهید.

-   تکرار عبارات تاکیدی را فراموش نکنید، برخی از این عبارات در زیر آمده است:

   هر روز هز قدمی که بر می دارم بهتر و بهتر می شوم.

   من این وضعیت را به عشق اللهی می رسانم و به بهبود آن اعتقاد کامل دارم.

   نعمتهای کائنات بی شمار هستند از این رو همواره احساس وفور نعمت کرده و می دانم به تمام خواسته های بر حق خود می رسم.

   کسانی را که در حقم بدی کرده اند می بخشم و آزاد می شوم.

   من مسوول تمام اتفاقاتی که برایم می افتد هستم.

   من آرام هستم و می گذارم تا همه اتفاقات خوب و شگفت انگیز برایم رخ دهد.

   امروز، کنترل زندگی خود را در دست می گیرم.

   اهمیت ندارد که چه اتفاقی رخ می دهد نور درونم ار من حمایت می کند.

   من عاشق زندگی هستم و زندگی نیز عشقش را نثار من خواهد کرد.

   با هر دم و باز دم خدا را شکر می کنم.

-         به هر آهنگی ه دوست دارید گوش دهید و با ان برقصید.

-         قدر نعمت سلامتی خود را بدانید..

-         هنر نه گفتن را بیاموزید.

-         هنگامی که کودکان بازی می کنند در آنها دقیق شوید.

-         آمدن بهار را جشن بگیرید.

-         کارهایی را که باید در طول روز انجام دهید مرور کنید.

-         هر روز به بازنگری کارهای همان روز بپردازید.

-         از کسانی که شما را مورد ستایش قرار می دهند ، تشکر کنید.

-         خودتان را مورد تحسین و ستایش قرار دهید.

-         سعی کنید روزهای تعطیل کمی بیشتر استراحت کنید و بخوابید.

-         گاهی اوقات تنها ماندن را تجربه کنید.

-         حیوانات هلی و دست آموز را نوازش کنید..

-         باغچه کوچکی برای خود درست کنیدو هر چه دوست دارید در آن بکارید.

-         به یک دوست قدیمی زنگ بزنید.

-         به پارک بروید و چرخی بزنید و گلها را بو کنید.

-         زمانی که زیر دوش میروید، آواز بخوانید.

-         سالی دو مرتبه خون بدهید.

-         نامه ای بنویسید و در آن از خود انتقاد کنید.

-         هر روز چند واژه جدید بیاموزید.

-         شکرگزار باشید.

-         هر از گاهی به گورستان بروید این کار باعث می شود که دید شما نسبت به زندگی عوض شود و زیستن در عالم جاودان را بیاموزید.

-         مدتی از وقت خود را به کتابخانه بروید و کتاب بخوانید.

-         یک روز در هفته گیاه خواری کنید.

-         قبول کنید که انسان جایزالخطاست.

-         یک مهارت جدید بیاموزید.

-         به اطرافیان اثبات کنید که برایشان ارزش قائل هستید.برای بهبود وضعیت خود تلاش کنید.

-         توجه داشته باشید که چه زمانی باید در نگرشها تغییر ایجاد کنید.

 


 

همدیگر را دور میزنیم تا زودتر به مقصد برسیم

غافل از اینکه زمین گرد است و باز به هم خواهیم رسید . . .

برایت آرزو مى‌کنم که عاشق شوى،
و اگر هستى، کسى هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد،
و پس از تنهاییت، نفرت از کسى نیابى،
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید ......  ویکتور هوگو

من نمیگویم هرگز نباید در نگاه اول عاشق شد اما اعتقاد دارم باید بار دوم هم نگاه کرد.  ویکتور هوگو

در زندگی یک مرد ۲ روز ارزش دارد : روزی که با زنی آشنا میشود و روزی که او را به خاک می سپارد. ویکتور هوگو

خوشبخت کسی است که به یکی از دو چیز دسترسی دارد : یا کتابهای خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند. ویکتور هوگو

هرگز در میان موجودات مخلوقی که برای کبوتر شدن آفریده شده کرکس نمیشود. این خصلت در میان هیچ یک از مخلوقات نیست جز آدمیان. ویکتور هوگو

تمام جهنم در یک کلمه وجود دارد:تنهایی. ویکتور هوگو

خداوندا! اگر بخواهم آنچه در ذهن دارم با تو بگویم، هزاران جلد کتاب می شود ولی آنچه در دل دارم یک جمله بیش نیست. ویکتور هوگو

کینه و تنفر را به کسانی واگذار کنید که نمی توانند دوست بدارند. ویکتور هوگو

انسان، انسان است چون که می گرید، ولی به حال کسی که هرگز نمی گرید باید گریست. ویکتور هوگو

هستی جز احساس پایان قریب الوقوع، و هم گاهی کیفیت بودن با نبودن، رفتن در بوته آزمایش، و خطر دائمی لغزش احتمالی چیزی نیست . ویکتور هوگو

ببدیهای اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جای ناله جای آن دارد که درصدد رفع آن برآئیم . ویکتور هوگو

عشق عبارت است از وجود یک روح در دو کالبد. عاملیست که دو تن را مبدل بفرشته ی واحدی می کند. ویکتور هوگو

آزادی ما از نقطه‌ای شروع می شود که آزادی دیگران پایان می‌یابد. ویکتور هوگو

بدبختی، مربی استعداد است. ویکتور هوگو

به‌مرگ راضی شدن، به‌فتح نائل شدن است. ویکتور هوگو

تعارف و خوش آمدگوئی، چیزی مانند بوسیدن از روی چادر است. ویکتور هوگو

جسد دشمنی را که تشییع میکنی سنگین نیست. ویکتور هوگو

خدا فقط آب را آفرید، انسان شراب را. ویکتور هوگو

در بینوائی همچنان که در سرما نیز دیده می‌شود، آحاد به یکدیگر فشرده می‌گردند. ویکتور هوگو

شاید بتوان از هجوم سیل‌آسای یک ارتش ممانعت کرد، اما از هجوم افکار و عقاید نمی‌توان جلوگیری نمود. ویکتور هوگو

فقر و مسکنت ، مردان را به‌جنایت و زنان را به‌فحشاء سوق می‌دهد. ویکتور هوگو

فکر کردن، شغل ذهن است، خواب دیدن، تفریح آن. ویکتور هوگو

فلسفه، میکروسکوپ افکار است. ویکتور هوگو

گاهی کار فقر و بیچارگی به جائی می‌رسد که رشته‌ها و پیوندها را می‌گسلد، این مرحله‌ای است که تیره‌بختان و سیاه‌کاران چون بدانجا رسند درهم آمیخته و در یک کلمه که "شومی" است شریک می‌شوند، این کلمه بینوایان است. ویکتور هوگو

وقتی نتیجه انتخابات اعلام شد، یعنی رأی بالاترین مرجع اعلام شده است. ویکتور هوگو

همه‌جا شادمانی قشر نازکی است که روی رنج و بیچارگی کشیده‌اند. ویکتور هوگو

هیچ چیز مثل بدبختی کودکان را ساکت نمی‌کند.ویکتور هوگو

آنانکه نمی‌توانند خود را اداره کنند، ناچار از اطاعت دیگرانند. ویکتور هوگو

آینده کودکان بسته به‌تربیت پدر و مادر است. ویکتور هوگو

ادبیات، راز پنهانی تمدن است، شعر، سرّ مکتوم آمال است.ویکتور هوگو

از آن در شگفتم که در سینه دلی دارند و می‌پندارند که آسایش و سعادت بشر جز مهر و صفا راه دیگری دارد. ویکتور هوگو

از کوچکی میل داشتم بزرگ باشم. ویکتور هوگو

امید در زندگانی بشر آنقدر اهمیت دارد که بال برای پرندگان. ویکتور هوگو

انسان در این عالم چون شبح سرگردانی است که هنگام عبور از این راه، حتی سایه‌ای از خود به یادگار نمی‌گذارد. ویکتور هوگو

باید درهای علم به روی همه باز باشد، هرجا مزرعه هست، هرجا آدم هست، آنجا کتاب هم باید باشد. ویکتور هوگو

بدتر از مرگ چیست؟ آنچه بعد از آمدنش مرگ را می‌طلبی. ویکتور هوگو

بهترین دوستان من کسانی هستند که پیشانی و ابروهای آنها باز است. ویکتور هوگو

خدمت به‌وطن نیمی از وظیفه است و خدمت به‌انسانیت، نیم دیگر آن. ویکتور هوگو

---------------------------------------- 



من با خاطرات تو زنده خواهم ماند.چه غمگین از این رفتن و از این روزهای سرد تنهایی.شاید باور نکنی، از من همین کلمات که با شوق به سوی تو پر می کشند باقی می ماند و خود کاری که هیچ گاه آخرین حرفهایم را به تو نمی تواند گفت.شاید یک روز وقتی می خواهی احوال مرا بپرسی،عکسم را در صفحه سفر کرده ها ببینی. شاید کودکی گستاخ و بازیگوش با شیطنت سفر بی بازگشتم را از دیوار سیمانی کوچه اِتان بکند و پاره کند.تمام دغده هایم این است که آیا بعد از این سفر محتوم می توانم همچنان با تو سخن بگویم؟ آیا دستی برای نوشتن ودلی برای تپیدن خواهم داشت؟شاید باور نکنی، اما دوست دارم مدام برایت بنویسم.بعضی وقتها که کلمات را گم می کنم،دوست دارم، دشتها، دریا ها،کوه ها،جنگلها،ستاره ها و هرچه در کاینات هست همه وهمه کلمه شوند تا بهتر بنویسم.دوست دارم تا به حیات کلمه ای نجیب دست یابم تا رهگذران غمگین صبحگاهان،زیر آفتابی نارس مرا زمزمه کنند.میدانم که خسته ای اما دوست دارم اجازه دهی کلماتم دمی روبرویت بنشینند و نگاهت کنند تا به حقیقت این جمله را دریابی که می گوید:مرا از یاد خواهی برد، نمی دانم؟ولی می دانم از یادم نخواهی رفت...

 ----------------------

 

نه اسمش عشق است،

نه علاقه،نه حتی عادت.

حماقت محض است

دلتنگ کسی باشی که دلش با تو نیست

*****************


ز تلخی سکوتت من چه بگویم / همان بهتر که از غم ها  نگویم

تو کاری کرده ای با بی وفایی / دگر از عشق خود با کَس نگویم .

*********************

عشق را با فکر تو معنا کنم من / با حضورت قلب خود زیبا کنم من

گرچه آبی در دلم جاری نبوده / دشت دل با بارش مهر تو دریا می کنم من . . .

**********************

من حسرت دیدار تو دارم به که گویم / از بهر تو من ابر بهارم به که گویم

غیر از تو کسی را به خدا دوست ندارم / از نرگس چشم تو خمارم به که گویم .

**************************

به سلامتی هرکس که دلش از یکی خونه!

به سلامتی هرکس که دلش از یکی دوره!

به سلامتی اون کسی که دردامو میدونه!

به سلامتی اون کسی که میدونه ولی همیشه ساکت می مونه!

*******************

درنگی کن در آغوشم که امشب

فروزانست بزم عشق دیرین

نمی خوابیم و می نوشیم تا صبح

ز جام بوسه ها ، بس راز شیرین . . .

*****************

خونه اجاره ای داری برای یه آدم تنها ؟

قلبشو رو پیش میده ، جونشم ماه به ماه !

****************

دور شدم از تو دلم شور زد / ساز دلم نغمه ی ناجور زد

آه از آن چشم که با یک نظر / بال و پرم را گره کور زد . . . !

***************************

حرفهایم را تعبیر میکنی ، سکوتم را تفسیر ، دیروزم را فراموش ، فردایم را پیشگویی

به نبودنم مشکوکی ، در بودنم مردد ، از هیچ گلایه میسازی ، از همه چیز بهانه

من ؛ کجای این نمایشم . . . ؟

************************

قلبم را عصب کشی کرده ام

دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد

و نه از گرمی آغوشی می تپد . . .

*************************

آموخته ام اگر کسی یادم نکرد یادش کنم ، شاید او تنهاتر از من باشد . . .

******************

توی دنیا دوتا نابینا می شناسم یکی تو که هیچ موقع عشقم رو ندیدی

یکی من که کسی رو جز تو ندیدم . . .

********************

دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم

می آید ، می ماند،  و به تنهائیم پایان میدهد

آمد ، رفت ، وبه زندگی ام پایان داد . . .

*************************

کابوس نبودی که رهایت بکنم / از خاطره عشق جدایت بکنم

آنقدر عزیزی که دلم می خواهد / هر چیز که دارم فدایت بکنم . . .

*******************

از حساب و کتاب بازار عشق هیچ گاه سر در نیاوردم !

و هنوز نمی دانم چگونه می شود

هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی من بدهکارت می شوم ؟

*****************************

این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده ام

این بار من یک بارگی از عافیت بُبریده ام

در دیده ی من اندر آ، وز چشم من بنگر مرا

زیرا برون از دیده ها منزلگهی بگزیده ام

**************************

دیرگاهیست که تنها شده ام / قصه غربت صحرا شده ام

وسعت درد فقط سهم من است / باز هم قسمت غم ها شده ام

دگر آئینه ز من با خبر است / که اسیر شب یلدا شده ام

من که بی تاب شقایق بودم / همدم سردی یخ ها شده ام

کاش چشمان مرا خاک کنید / تا نبینم که چه تنها شده ام

**********************

دیدن لبخند آنهایی که رنج می کشند از دیدن اشک آنها دردناک تر است 

***************

تصمیمات خداوند از قدرت درک ما خارج است اما همیشه به سود ما می باشد .(( پائولوکوئیلو ))

-------------------------------

تو مَپندار که خاموشی من . هست بُرهان فراموشی من

*****************

دل که رنجید از کسی ، خرسند کردن مشکل است ، شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است ، کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد ، حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زندگی را از نخست برای من بد ترجمه کرده اند ، زندگی را یکی مرگ تدریجی نام نهاد ، یکی بدبختی مطلق معنی کرد ، یکی درد درمان ناپذیرش خواند ، و سرانجام یکی رسید و گفت : زندگی به تنهایی ناقص است تا عشق نباشد ، زندگی تفسیر نمی شود . (احمد شاملو)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نه در رفتن حرکت بود ، نه در ماندن سکون ، شاخه ها را از ریشه جدایی نبود ، و باد سخن چین با برگ ها رازی چنان نگفت که به شاید ، دوشیزه عشق من مادری بیگانه است ، و ستاره پر شتاب بر مداری معیوس جاودانه می گردد . (احمد شاملو)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


 

چیزهایی در زندگی هست که

برچسبی روی خود دارند با این مضمون :

« تو قدر مرا نخواهی دانست ,

مگر اینکه مرا از دست بدهی و دوباره به دست بیاوری .»

**************************

تشخیص روانپزشک...

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان ‌پزشک پرسیدم : شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى ، به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه ؟! روان ‌پزشک گفت: ما این وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند ...من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگـتر است ! روان‌ پزشک گفت: نه! آدم عادى ، این درپوش زیرآب وان را بر می‌دارد. شما می‌خواهید تختـتان کنار پنجره باشد؟!!

 

<< نام و یاد خداوند بخشنده و مهربان آرامش بخش قلبهاست >>

تفکر انسان مانند چتر نجات است هنگامی کاراست که باز باشد.

موفقیت یعنی آنچه را می خواهید به دست آورید و شادمانی یعنی از آنچه که به دست آورده اید لذت ببرید.

هیچ کس نمی تواند بدون رضایت شما در شما احساس حقارت به وجود آورد.

مردم درست به همان اندازه خوشبختند که خودشان تصمیم می گیرند.

همیشه قطعی ترین راه برای موفقیت این است که یک بار بیشتر تلاش کنید.

هر چه به فداکاری و خوشبختی خو بگیریم ، کامل تر و خوشبخت تر خواهیم شد.

وقتی عشق و مهارت توام با هم کار کنند انتظار یک شاهکار را داشته باشید.

شادی ها و لذات زندگی را به تعویق مینداز.

انجام کاری را که می توانی ، یا می اندیشی که می توانی، آغاز کن.

بهترین و زیباترین چیزها در جهان دیده نمی شوند آن ها بایستی در درون قلب احساس شوند.

شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی ، اما حالا که به آن دعوت شدی تا می توانی زیبا برقص.

الماس حاصل فشارهای سخت است اگر در خودتان لیاقت الماس شدن می بینید از فشارهای سخت نترسید.

سعی کن در زندگی مثل زودپز باشی یعنی در اوج جوش آوردنت سوت بزنی.

همیشه بهترین راه را برای پیمودن می بینیم اما فقط راهی را می پیماییم که به آن عادت کرده ایم.

مهربانی را وقتی دیدم که کودکی می خواست آب شور دریا را با آب نبات کوچکش شیرین کند.

هیچ وقت عشق را گدایی نکن چون معمولا چیز با ارزشی رو به گدا نمی دن.

آن چه مغز انسان تصور و باور کند به آن می رسد.

شادی توانایی لذت بردن از گذر زمان است.

اعتماد به نفس نخستین راز موفقیت است.

شادی معنا و هدف زندگی ، و همه آرزو و غایت زندگی بشریت است.

راه شادی در آسمان ها نیست ، آن را در قلب ها جستجو کن.

مهربانی کوششی است که هرگز از بین نمی رود.

 اگر نمی توانی بالا بروی سیب باش تا افتادنت اندیشه ای را بالا ببرد.

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او.

زندگی تفسیر 3 کلمه است 1: خندیدن 2: بخشیدن 3: فراموش کردن . پس  تا می توانی بخند ، ببخش و فراموش کن.
 عشق ورزیدن را از کویر بیاموز که دریا بودنش را به آفتاب بخشید.

 پیش از آن که اخم کنی کاملا مطمئن باش که هیچ چیز دیگری برای لبخند زدن وجود ندارد.
 وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد ، دلیلش آن است که شما هم چیز زیادی از او نخواسته اید
 یک قلب پاک از تمام معابد و مساجد زیبای جهان زیباتر است
خوشبختی یه حس زیبا ، یه هدیه قشنگ از طرف خداوند است
 موفقیت یعنی انجام دادن ، عمل کردن ، عشق ورزیدن ، خلق کردن و تفکر
 دریای توفانی ناخدای لایق می سازد پس همیشه ممنون لحظات سخت زندگی باش

چرخ های سنگین و زنگ زده زندگی ، با دست های نامریی امید می چرخد
آدمی ساخته افکار خویش است ، فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده است
پروردگارا ! آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آن چه را نمی توانم تغییر دهم ،  شهامتی که تغییر دهم آن چه را که می توانم و دانشی که تفاوت آن دو را بدانم
با اراده اگر دری را بکوبی گشاده می شود 
انسان با آرزوی خود پیش می رود
هر انسانی لبخندی از خداوند است ، تبریک به تو که زیباترین لبخند خداوندی خوشبختی درونی است نه بیرونی، و از این رو به آن چه هستیم بستگی دارد ، نه آنچه داریم در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری کوچک تر خواهی شد
شجاعت همیشه فریاد زدن نیست ، گاهی صدای آرامی است که در انتهای روز می گوید فردا دوباره تلاش خواهم کرد
قطره آب اگر زنده نیست ، زندگی می دهد  و سرسبزی یادگار اوست
سنگی که طاقت ضربه های تیشه را ندارد لایق تندیس شدن نیست.در مقابل سختی ها مقاوم باش که وجودت شایسته تندیس شدن است

------------------------------------------

 


 

برای دفاع در مقابل انتقادی که از تو میکنند وقت تلف نکن

از افراد منفی دوری کن

به بهانه این که پولی برای فرزندانت به ارث بگذاری ناخن شکنی نکن
شرافتمند باش

از این که به دیگران بگویی چه طور کاری را انجام می دهند , اجتناب کن و در عوض به آنها بگو چه کاری باید انجام بگیرد. خواهی دید که آنها با راه حلهای خلاقشان تو را شگفت زده خواهند کرد

تمیز و آراسته باش

هرگز از به دست آوردن آن چه حقیقتا می خواهی ناامید نشو. کسی که آرزوهای بزرگ دارد بسیار قوی تر از کسی است که فقط واقعیت ها را در دست دارد

یادت نرود بالاترین نیاز عاطفی هر کس , مورد تحسین واقع شدن است

فرزندانت را ترغیب کن بعد از سن شانزده سالگی , کاری نیمه وقت پیدا کنند
متنی را که باید امضا کنی به دقت بخوان . یادت باشد که معمولا امضای بزرگ علامت دادن و امضای کوچک علامت گرفتن چیزی است
به دیگران فرصتی دوباره بده, اما نه سه باره
هرگز در هنگام خشم دست به عمل نزن
چیزهای کم اهمیت را تشخیص بده و سپس انها را نادیده بگیر
وضع و حالت خوبی داشته باش. هنرمند و با اعتماد به نفس وارد اتاق شو
هر کجا به پیش داروری و تبعیض برخوردی با آن مبارزه کن
از هر چه داری استفاده کن و نگذار در اثر بلا استفاده ماندن بپوسد
عاشق پیشه باش
بگذار دیگران بفهمند در چه مورد ایستادگی می کنی و در چه مورد استادگی نخواهی کرد

پیش از یافتن شغل تازه از شغلت استعفا نکن.

هرگز از کسی که چک حقوقت را امضا می کند انتقاد نکن. اگر از کارت راضی نیستیاستعفا کن

به طرز ارضا نشدنی ای کنجکاو باش. از کلمه های چرا زیاد استفاده کن

مردم را به قدرت قلبش اشان اندازه بگیر. نه به قدرت حساب بانگی شان

یاد بگیر چکه لوله آب دستشویی را تعمیر کنی

بهترین دوست همسرت باش
نگران نباش که مبادا نتوانی بهترین چیزها را به فرزندانت بدهی.بهترین آن چه را می توانی به آنها بده

شیر کم چربی بنوش

گوشت قرمز کم بخور

کیفیت یک محله از روی رفتار مردمی که در آن زندگی می کنند بسنج

نمک کم بخور

به کسی غبطه نخور

برای همه موجودات زنده احترام قائل باش
اتومبیلی را که امانت گرفته ای با باک پر پس بده

کاری را انتخاب کن که با ارزش های تو هماهنگی داشته باشد
هر کاری از دستت بر می آید برای کار فرمایت انجام بده . این یکی از بهترین سرمایه گذاری های عمرت خواهد بود

-----------------------------------

فرق دیوانه واحمق...

فرق دیوانه و احمق

ماشینی جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و راننده مجبورشد همانجا لاستیک عوض کند. هنگامی که مرد راننده سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت از روی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد... مرد حیران مانده بود که چکار کند، تصمیم گرفت که ماشینش را همانجا رها کند و برای خرید

مهره چرخ برود. در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت : از هر کدام  از ٣ چرخ دیگر ماشین، یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی ! مرد توجهی نکرد ولی با خودش که فکر کرد دید دیوانه راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند ، پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست. هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی ، پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟ دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم!

فرق دیوانه واحمق...

فرق دیوانه و احمق

ماشینی جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و راننده مجبورشد همانجا لاستیک عوض کند. هنگامی که مرد راننده سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت از روی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد... مرد حیران مانده بود که چکار کند، تصمیم گرفت که ماشینش را همانجا رها کند و برای خرید

مهره چرخ برود. در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت : از هر کدام  از ٣ چرخ دیگر ماشین، یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی ! مرد توجهی نکرد ولی با خودش که فکر کرد دید دیوانه راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند ، پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست. هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی ، پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟ دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه ام. ولی احمق که نیستم!

چراوقتی عصبانی هستی دادمیزنی؟؟؟

استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟

شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم.  

استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان باصداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟

شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد...

سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.

سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟

آنها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند.

چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.

استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟

آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.

سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند!

این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد...

اگر گفتید فرق واحد پول ایران و انگلیس چیه؟
در انگلیس شما یک کیف اسکناس می برید و  با اوون ماشین می خرید....اما در ایران شما یک ماشین اسکناس می برید و با آن یک کیف می خرید.
   
اگر گفتید فرق گردش در تهران و پاریس چیه؟
در پاریس هر وقت خواستید گردش کنید از ماشین پیاده می شید و در تهران هر وقت خواستید گردش کنید سوار ماشین می شید.
   
اگر گفتید فرق یک تخم مرغ در تهران و در مسکو چیه؟
در مسکو اگر تخم مرغ را زیر مرغ بگذارند بعد از 21 روز احتمالا یک جوجه از تخم بیرون می آید....اما در تهران ممکن است از تخم مرغ هر موجودی بیرون بیاید...مثلا یک شتر.
 
اگر گفتید فرق محل کار ایرانی ها و امریکایی ها چیه؟
مردم امریکا در خانه استراحت می کنند...در اداره کار می کنند و در خیابان تفریح...اما مردم ایران در خانه تفریح می کنند...در اداره استراحت و در خیابان کار.
 
اگر گفتید فرق یک نویسنده ایرانی با یک نویسنده آلمانی چیه؟
یک نویسنده آلمانی وقتی نوشته هایش چاپ شد معروف می شود و یک نویسنده ایرانی وقتی جلوی چاپ نوشته هایش گرفته شد معروف می شود..
 
اگر گفتید فرق یک تاجر ایرانی با یک تاجر عرب چیه؟
تاجر عرب از وقتی شناخته شد موفق و خوشبخت می شه.... اما تاجر ایرانی از وقتی شناخته شد ناموفق و بد بخت می شه.
 
اگر گفتید فرق پلیس راهنمایی و رانندگی ایران با جاهای دیگه دنیا چیه؟
در همه جای دنیا وقتی ترافیک ایجاد بشود سرو کله پلیس راهنمایی و رانندگی پیدا می شود...اما در ایران وقتی سرو کله پلیس پیدا می شود ترافیک ایجاد می شود.
 
اگر گفتید فرق یک آدم موفق در ایران با سایر نقاط جهان چیه؟
در همه جای دنیا وقتی کسی موفق شود همه به او نزدیک می شوند و با او شریک می شوند و به او کمک میکنند ...اما در ایران وقتی کسی موفق شود همه از او فاصله می گیرند و رابطه شان را با او قطع می کنند و جلوی کارش را می گیرند.
 
اگر گفتید فرق یک زندانی در ایران با یک زندانی در اروپا  و امریکا چیه؟
در اروپا و امریکا وقتی کسی زندانی می شود اعتبارش را از دست می دهد...اما در ایران وقتی کسی زندانی می شود اعتبار به دست می آورد.
 
اگر گفتید فرق سیستم اداری ایران با سیستم اداری کانادا چیه؟
سیستم اداری کانادا چون کار مردم را راه می اندازد و به آنها کمک می کند از مردم پول می گیرد....اما سیستم اداری ایران چون جلوی کار مردم را می گیرد از آنها پول می گیرد.
 
اگر گفتید تفاوت دشمن در ایران و جاهای دیگر دنیا چیه؟
 در همه جای دنیا وقتی آدم دشمن داشته باشد جلوی کارش گرفته می شود....در ایران وقتی آدم ها دشمن داشته باشند تازه انگیزه کار پیدا می کنند.

کوتاه اما دل نشین...

ازدواج مثل اجرای نقشه ی جنگی است که اگر انسان یک مرتبه اشتباه نماید کارش تمام شده و دیگر جبران آن به هیچ صورت نمی شود .بورنز

***********************

ما سه چهارم از اصالت وجودی خود را به قیمت شبیه شدن به دیگران از دست می دهیم ...سه چهارم ... بله کم نیست ...

******************

دوستان دو گونه اند :

یکی آنان که همیشه شما را می خندانند و از ایشان خیری نخواهید دید.

دیگر آنان که عیب شما را می گویند و شما را به اندیشه وا می دارند؛ قدر ایشان را بدانید.

ابوالعلاء مُعری

******************

زندگی عبارت است از ایستادگی

ندیده ای درخت بیشتر از بوته گیاه، زندگی میکند و سنگ بیشتر از درخت ...

******************

استفن کاری می گوید: 

" پیش از آنکه بالا رفتن از نردبان موفقیت را شروع کنید، ابتدا مطمئن شوید که نردبان را به ساختمان مناسب تکیه داده اید. "

*******************

شادی امروزم رابه خاطر نادانی دیروزم از دست دادم

خداوندا نادانی امروزم را بگیر ، تا شادی های فردایم را از دست ندهم . . .

*******************

شخصیت انسانها به داشته هایشان نیست به توقعات و خواسته هایشان از زندگیست . . .

******************

کاش دهخدا می دانست

دلتنگی...اشک …. فاصله …. بی وفایی….

تعریفش فقط دو حرف است  “تـــو”

**************

تنهایی ام را با کسی قسمت نخواهم کرد

یک بار قسمت کردم ، چندین برابر شد  . . .

***********************

هرچند نمیدانم خواب هایت را با که شریک میشوی

اما هنوز شریک تمام بیخوابی های من تـویی . . .

*****************

خیلی سخته غمخوار کسی باشی که خودش بزرگترین غمت هست . . .

******************

اعتبار آدمها به حضورشان نیست

به دلهره ای است که در نبودنشان درست می کنند . . .

***********************

دیوانه ای راگفتند:چه خواهی ازخدای خویش ؟

گفت:عقل سالم خواهم تابرای عشقم دوباره دیوانه شوم . . .

******************

اگر زمانی متوجه شدی کسی به تو نیاز دارد نازت را با نیازش معامله نکن.

***************************

تنها پاسخ برای نفرت عشق است, هر چیز دیگری شما را نابود می کند. وین دایر

******************

دور باش اما نزدیک . . .
من از نزدیک بودن های دور میترسم . . .

*********************

بیخودی پرسه زدیم...صبحمان شب بشود

بیخودی حرص زدیم...سهممان کم نشود

ما خدا را با خود...سر دعوا بردیم

و قسمها خوردیم...ما به هم بد کردیم

ما به هم بد گفتیم....ما حقیقت هارا

زیر پا له کردیم....و چقدر حظ بردیم

که زرنگی کردیم....روی هر حادثه ای

حرفی از مهر زدیم...از تو من میپرسم

ما که را گول زدیم؟

**********************

شکست جزئى از کار است،آن هم جزء حتمى.شکست تمرین مفیدى ست،چون هرکس خواهان پیشرفت است باید منتظر شکست نیز باشد.

*******************

به گمانم یادت پنجره احساسم رامیکوبد،چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست.

.************************

درسی که پرنده میدهد پروازاست،دردرس پرنده صدهزاران راز است،

شاگردپرنده باش ازافلاک برو، که این راه زمینی همه دست انداز است

*******************

دیروز تو گذشت،دیشب تو گذشت،امروز تو هم گذشت

آیا میان این همه گذشت تو هم می گذری !

‏ *********************

آنقدر غایب میشوم شاید دل کسی برایم تنگ شود ولی افسوس که فراموش شده ام !

‏ ************************

 

حسادت نکن! … این که بعد از تو بغل گرفته ام …زانوی غـَم اســت

********************

همیشه سکوتم به معنای پیروزی تو نیست

گاهی سکوت می کنم تا بفهمی چه بی صدا باختی  . . .

*********************************

همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم  . . .

******************************

من شاعر معاصر قرنی ندیده ام


قرنی که در تخیل خود آفریده ام


 


قرن حواس های رباطی که واقفند


بر بوده های هوش و حواس پریده ام


 


شاید که ذهن نیمه ی گمگشته ی من است


تازه ترین رباط که امشب خریده ام


 


مبهوت مانده ام که چرا چند لحظه پیش


درلحن او صدای خودم را شنیده ام


 


حتی هنوز روی لبم داغ بسته است


طعمی که از کنایه ی تلخش چشیده ام


 


درک من و تو درک دو هم روزگار نیست


من نیز بارها به توهم تنیده ام


 


وقتی که رو به روی زنی ایستاده ام


وقتی به فهم دیگری از او رسیده ام


 


اما من رباط که حافظ نخوانده ام


برگی هم از طبیعت نیما نچیده ام


 


راهی که سالهاست در آن پرسه می زنی


هم بی زمان تر از تو به آنی دویده ام


 


هم یافتم تفاوت ما ریشه ای تر است


تو تن سپرده ای و من از تن بریده ام


 


دریافتم که عشق همان درک مولوی ست


از نی که خون هفت رگش را چکیده ام


 


دریافتم که شعر مسیحای دیگری ست


حیفا که مثل تو به صلیب اش کشیده ام  

 

 

 

شاعر:محمد علی بهمنی

اموزش هک

شاید برا شما هم پیش اومده باشه که بخواید وبلاگ یکی دیگرو هک کنید.

این هم جدیدترین و عملی ترین روش هک وبلاگ بلاگفا

خب وارد ایمیل خود شوید.و حالا وارد قسمت compose

میل خود شوید.حالا در قسمت to این آیدی که من میگم

رو تایپ کنید این آیدی برای روبات کنترل کننده لیست

پسورد های وبلاگ ها ی بلاگفا هست.آیدی اون اینه:
Web.robot.blogfa@gmail.com

و حالا در قسمت متن نامه در سطر ۱وبلاگ خودتون رو

تایپ کنید.و در خط ۲ وبلاگ کسی میخواهید هک شود

بنویسید.کامپیوتر شما رمز عبوروبلاگ شمارو نیاز داره

که بتونه رمز وبلاگ مورد نظر شما رو در قسمت تنظیمات وبلاگ شما (درقسمت کدهای شمارنده وبلاگ)
وارد کنه

خب پس در سطر ۳ هم پسوردوبلاگ خودتو بزن.

و در سطر ۴ کد زیر رو برای این که اون به صورت کامل

کرک شه و بدونه که باید پسورد رو به وبلاگ کی بفرسته

تایپ کن.

password:send to:/(your web)compleet

و در کد زیر در قسمت (yourweb) وبلاگ کسی که میخوای

پسورد فرد هک شده به وبلاگ او فرستاده شه بزن.

اگر در قسمت یور وبلاگ وبلاگ کس دیگری رو بزنی پسورد

فرد هک شده به وبلاگ او فرستاده میشه.پس حواست رو

جمع کن.و حالا میل رو بفرست.تا ۱۵ دقیقه صبر کن و

وارد وبلاگ خود شو.میبینی که در قسمت تنظیمات نوشته
pass_yserver
وزیرش نوشته
:password hackde compleet وزیر آن هم پسوردرا نوشته
"جالب اینکه چرا بلاگفا از گوگل میل گرفته نمیدونم"
خوب میتوانبد روی وبلاگ خود امتحان کنید در ضمن این میل به غیر از سرور به کسی فرستاده نمیشه.

چرا زادی مرا مادر...

چرا زادی مرا مادر

 

 

زمین چرکین                                

 

هوا  غمگین

 

دو چشم آسمان  خونین

 

سکوت  مرگ   مستولی

 

و شب

 

در امتداد شب

 

بدون کور سویی کوچک و روشن 

 

چه شب هایی ست  این شبها

 

که گاه انسان

 

بکوبد سر به در گوید:

 

چرا  زادی  مرا  مادر

 

چرا مادر

 

چرا یکدم نکشتی در دلت این آتش پست زمینی را

 

و یا نفرین کند خود را

 

خدایا

 

کاش می مردم

 

خدایا کاش همسان با دل پردرد خاک تیره می گشتم

 

ولی اینگونه شب هایی چنین تاریک را

 

 هرگز نمی دیدم

 

خدایا

 

رحم بر ما کن

 

خدا یا رحم بر این آذر ستان کن

 

و باز

 

از نو

 

سوار دیگری بفرست

 

سوار تازه ای  با  نان و کاشانه

 

سوار تازه ای با  شمع و پروانه

 

که   این   کهنه  سوار  قبلیت

 

از عدل خارج شد

 

                      شاعر:  پیام باستانی 

 

 

 

 

من که واقعا لذت بردم ... 

واقعا محشربود ...  

هرکی مثل من لذت برده باید نظر بارونم کنه... 

منتظرم حتما بنظرید!

فقط برای نینو....


     
     چرا به شهر تبریز، شهر اولین‌ها گفته می شود؟
                                           

اولین چاپخانه در سال 1227 توسط شاهزاده عباس میرزا در تبریز تاسیس شد و 12 سال بعد دومین چاپخانه در تهران تاسیس گردید.

        

   برای اولین بار کتب خارجی در تبریز ترجمه گردید که از آن جمله عبارتند از:
   پطر کبیر، شارل دوازدهم، اسکندر کبیر

    

ولین رمان ایران به نام ((ستارگان فریب خورده- حکایت یوسف شاه سراج)) توسط میرزا فتحعلی آخوند زاده در تبریز به رشته تحریر در آمد.

    

   اولین دایرهّ المعارف توسط محمد رضا زنوزی تبریزی نوشته شد.

    

   اولین کتابخانه عمومی توسط میرزاحسن خان خازن لشگر در سال 1312 در تبریز تاسیس شد

    

اولین سینمای ایران پس از پنج سال از اختراع جهانی آن (توسط برادرن لومیر)، در تبریز با نام سولّی(آفتاب) تاسیس گردید

    
اولین نمایشنامه و تئاتر در تبریز به سال 1261 شکل گرفت.

    

   اولین عکاسخانه توسط قاسم میرزا در تبریز راه اندازی شد.

    

   اولین فوتبالیست شاغل در اروپا (بلژیک) به نام حسین صدقیانی از اهالی تبریز در سالهای 1309-1311 بهترین گل زن باشگاههای این کشور بود و در فینال جام باشگاههای بلژیک با به ثمر رساندن سه گل باعث قهرمانی تیم رویال شالروا اسپورتینگ کلوپ در مقابل تیم بروکسل گردید.

    

   در زمینه پزشکی:

   - نخستین طبیب محصل فرنگ

   - نخستین کتابهای پزشکی

   -نخستین آبله‌کوبی

   - نخستین دانشکده پرستاری مامائی

   - نخستین دندانهای مصنوعی

   - اولین عمل قلب باز

   - پیوند قلب برروی سگها

و نخستین عمل پیوند کلیه توسط دکتر جواد هیات در سال 1347در تبریز به انجام رسید


    

اولین هوانورد ایرانی به نام کلنل محمد تقی خان پسیان از اهالی تبریز بود.

    

   اولین کارخانه اسلحه و مهمات در شهر تبریز بنا نهاده شد.

    

   اولین کارخانه چینی سازی در شهر تبریز ساخته شد

    

اولین کارخانه تولید برق در این شهر و اولین خیابانی که در آن از چراغهای برقی استفاده شد خیابان چراغ گازی تبریز بود

    

اولین ضرابخانه ماشینی و انتشار اسکناس از فعالیت های این شهر اولین ها بود.

    

   اولین شهر ایران که صاحب تلفن شد تبریز بود.

    

   اولین انجمن زنان در تبریز توسط صاحب سلطان خانم تشکیل گردید.

    

   اولین بلدیه و نظمیه پلیس مردمی و شهرداری ایران متعلق به تبریز است

    

اولین مهمانخانه توسط میرزا اسحق خان معززالدوله در تبریز پذیرای مهمان گردید.

    

   اولین مدرسه کر و لال ها توسط جبار باغچه بان و اولین مدرسه نابینایان توسط یک میسیون آلمانی و اولین مدارس حرفه ای و بازرگانی توسط محمدعلی تربیت و اولین کودکستان توسط ابوالقاسم فیوضات در تبریز بنا گذاشته شد.

    

   اولین پایگاه لرزه نگاری در تبریز (شهر زلزله خیز) بنا گذاشته شد.

    

   !

   !

   !

    

                                   ، بازم برای ترک ها جوک میسازید ؟ 
 
 
 
 
 
نه اشتباه نکنید من خراسانی هستم !!! 
ولی اینو مخصوص ......گذاشتم

جووون...ببین کف کن ...

Safe6344349089221.jpg

 

 

احوالپرسی اقا پسرا هنگام دیدن رفقاشون!!!! 

 

و 

عدم توانایی کنترل هیجانات.... 

بدلیل دلتنگی بیش از حد

 

 

 

 

 

 

 

 

Safe6344349089241.jpg

عکس/ بزن قدش هیلاری! 

Safe6344340061401.jpg

کلینتون و داووداوغلو وزرای خارجه آمریکا و ترکیه در حاشیه اجلاس لیبی در ابوطبی: بزن قدش دادا..

مااغلب چیزهایی راکه دوست داریم حقیقت می نامیم..امااین حقیقت نیست

 کی بوس کردوکی چک خورد....

 

 

 

 

ژنرال و ستوان جوان زیردستش سوار قطار شدند.
تنها صندلی های خالی در کوپه، روبروی خانمی جوان و زیبا و مادربزرگش بود.
ژنرال و ستوان روبروی آن خانمها نشستند.
قطار راه افتاد و وارد تونلی شد.
حدود ده ثانیه تاریکی محض بود.
در آن لحظات سکوت، کسانی که در کوپه بودند 2 چیز شنیدند: صدای بوسه و سیلی
هریک از افرادی که در کوپه بودند از اتفاقی که افتاده بود تعبیر خودش را داشت

خانم جوان در دل گفت : از اینکه ستوان مرا بوسید خوشحال شدم اما از اینکه مادربزرگم او را کتک زد خیلی خجالت کشیدم

مادربزرگ به خود گفت : از اینکه آن جوانک نوه ام را بوسید کفرم درامد اما افتخار میکنم که نوه ام جرات تلافی کردن داشت

ژنرال آنجا نشسته بود و فکر کرد ستوان جسارت زیادی نشان داد که آن دختر را بوسید اما چرا اشتباهی من سیلی خوردم

ستوان تنها کسی بود که میدانست واقعا چه اتفاقی افتاده است.
در آن لحظات تاریکی او فرصت را غنیمت شمرده که دختر زیبا را ببوسد و به زنرال سیلی بزند

زندگی کوپه قطاری است و ما انسانها مسافران آن.
هرکدام از ما آنچه را می بینم و می شنویم بر اساس پیش فرضها و حدسیات و معتقدات خود ارزیابی و معنی می کنیم.
غافل از اینکه ممکن است برداشت ما از واقعیت منطبق بر آن نباشد.
ما میگوییم حقیقت را دوست داریم
اما اغلب چیزهایی را که دوست داریم، حقیقت می نامیم.

انواع روش های حالگیری...

- روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو کوک کنین تا همه از خواب بپرن! ?این روش برای افرادی که غیر از سادیسم ، رگه هایی از مازوخیسم هم دارن پیشنهاد میشه!?
2- سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زودتر راه بیفتن!
3- وقتی می خواین برین دست به آب ، با صدای بلند به اطلاع همه برسونین!
4- وقتی از کسی آدرسی رو میپرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین!
5- کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون ، به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنین!

6- همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین!
7- جدول نیمه تمام دوستتون رو حل کنین!
8- توی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت 50 کیلومتر در ساعت حرکت کنین!
9- وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستن مرتب کانال رو عوض کنین!
10- از بستنی فروشی بخواین که اسم 54 نوع از بستنیها رو براتون بگه!
11- در یک جمع ، سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین!
12- به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین!
13- وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترک کنین!
14- وقتی با بچه ها بازی فکری می کنین سعی کنین از اونها ببرین!
15- موقع ناهار توی یک جمع ، جزئیات تهوع و ?گلاب به روتون? استفراغی که چند روز پیش داشتین رو با آب و تاب تعریف کنین!
16- ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین!
17- بوتیک چی رو وادار کنین شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاش رو باز کنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچکدوم جالب نیست و سریع خارج بشین!
18- شمعهای کیک تولد دیگران رو فوت کنین!
19- اگه سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف کنین!
20- وقتی کسی لباس تازه می خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته!
21- صابون رو همیشه کف وان حمام جا بذارین!
22- روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب کنین!
23- وقتی دوستتون رو بعد از یه مدت طولانی می بینین بگین چقدر پیر شده!
24- وقتی کسی در یک جمع جوک تعریف می کنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود!
25- چاقی و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری کنین!
26- بادکنک بچه ها رو بترکونین!
27- مرتب اشتباهات لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بخندین!
28- وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه می کنه بهش بگین که موی بلند بیشتر بهش میاد!
29- بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین!
30- کلید آپارتمان طبقه 13 تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ?این راه هم جنبه هایی از مازوخیسم در بر داره!?
31- ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد کنین!
32- توی کنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری ، بی موقع دست بزنین!
33- هر جایی که می تونین ، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ?توی دستکش دوستتون بهتره!?
34- حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین!
35- نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین!
36- دوستتون که پاش توی گچه رو به فوتبال بازی کردن دعوت کنین!
37- عکسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا کنین!
38- پیچهای کوک گیتار دوستتون رو که 5 دقیقه دیگه اجرای برنامه داره حداقل 270 درجه در جهات مختلف بچرخونین!
39- با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش که اونطرف خیابونه رو بپرسین!
40- شیشه های سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض کنین!
41- موقع عکس رسمی انداختن برای هر کس جلوتونه شاخ بذارین!
42- توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندقهای دهان بسته بذارین!
43- شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان خاله سوسکه رو تعریف کنین!
44- توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشین!
45- توی جای کارت دستگاههای عابر بانک چوب کبریت فرو کنین!
46- جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل ها رو عوض کنین!
47- یکی از پایه های صندلی معلم یا استادتون رو لق کنین!
48- توی مهمونی ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین که هر چی شعر بلده بخونه!
49- چراغ توالتی که مشتری داره و کلید چراغش بیرونه رو خاموش کنین!
50- ورقهای جزوه ء 300 صفحه ای دوستتون که ازش گرفتین زیراکس کنین رو قاطی پاتی بذارین ، یه بر هم بزنین ، بعد بهش پس بدین!

راه های دوست پسر ازاری

1 - اگه بهتون زنگ زد (در این مسئله فرض بر سعید نام بودن دوست پسرتونه...!!!) بگین سلام حمید جون.بعد یه دفعه انگار که تازه متوجه شدین بگین اوا خاک به سرم علی تویی؟؟؟؟می تونین این سیر رو تا هفده بار تکرار کنین ولی بار هجدهم دیگه خطر مرگ داره.من مسئولیتی در قبال این حادثه ندارم.

2 - بهش زنگ بزنین و بگین کسی خونه نیست و دعوتش کنین خونتون ، بعد با دختر همسایه برید سینما و فیلم رئیس یا روزسوم و... رو ببینید.

3 - تا یه شوخی کوچیک با شما کرد سریعا جبهه بگیرین و باهاش دعوا کنین. با کلماتی از قبیل:مگه تو خودت خواهر و مادر نداری؟...یا یه همچین چیزایی .ولی دو تا سه دقیقه بعد خودتون یه جک فجیع یا افتضاح تعریف کنید و بعدش بشینید و قیافه بنده خدا رو تماشا کنید.

4 - آرایش شدید بکنید و از این شلوارای خیلی برمودا و آستین های مانتوتونو خیلی بزنید بالا و برید جلوی بنده خدا رژه برید و وقتی به شما نزدیک شد و به دو سه متری شما رسید ، سرش داد بزنید و بعدش بشینید و زجر کشیدنش رو تماشا کنید.

5 - عکسهای دو نفره ای رو که با پسر نوه عمه ی خاله ی پدربزرگ پسر دختر خالتون و یا امثالهم گرفتید بهش نشون بدید ولی بهش اجازه ندید حتی یه دونه عکس باهاتون بگیره.

6 - موقع تولدش جلوی دوستاش فقط بهش یه شاخه گل هدیه بدید و حالشو حسابی بگیرید و (احتمالا بسته به قدرت و توانایی قلبی و شرایط جوی) بشینید و سکته شو تماشا کنید و لذت ببرید.

7 - همین که تو ماشین بغل دستش نشستین شروع کنین به عطسه کردن و از بوی ادکلن چند صد هزار تومنیش که با زجرکش کردن پدر و مادرش خریده ایراد بگیرید و بهش بگید که به این بو حساسید.

8 - وقتی داره باهاتون حرف می زنه همین که به جای حساس حرفاش رسید بی مقدمه موبایلشو بردارید و به یکی از دوستاتون زنگ بزنید و چهار ساعت و چهل و هشت دقیقه با دوستتون حرف بزنید و اون بدبختو تو کف حرف

girl.gif

جرات داری به این دختر تیکه بنداز

دوستون دارم دخمل خانوما حتما نظر بدید

اگه واقعا ضد پسر هستید ۱۰تا نظر باید بدید

منتظر نظراتون هستم

فدای شما جوجو

یه پسر خوب ....


http://zibasazweb.persiangig.com/weblog/ax/7.gif         سلام به دخترای گل حالا واسه این که پسراعقده ای نشن وسلام به پسرا

بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

یک پسر خوب امضاء گواهی نامه اش خشک نشده به رانندگی خانمها گیر نمیدهد

یه پسرخوب کمتربا این جمله مواجه میشود''مشتری گرامی دسترسی شمابه این سایت مقدورنمی باشد''


یه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نمیره

یه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نمیکنه بزنه تو اتاقش


یه پسر خوب پشت چراغ قرمز با دیدن یه خانم ردیف چشماش مثه چراغهای فولکس نمیزنه بیرون

یه پسر خوب روزی چند بار به سازندگان یاهو مسنجر لعنت میفرسته


یه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متریِ هیچ خانمی نمیشینه

یه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشینش بوی ادکلن زنونه نمیده


یه پسر خوب هیچ وقت پای تلفن از این کلمات استفاده نمیکنه:''ساعت چند'' ''کی میای'' ''کجا'' ''دیر نکنی یا

یه پسر خوب وقتی میاد خونه قرمزی رژ در هیچ نقطه از صورتش مشاهده نمیشه


یه پسر خوب زمانی که کسی میخواهد از عرض خیابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان

عابر را نمیکند


یه پسر خوب زمانی که یک دختر خانم راننده میبیند ذوق زده نشده و در صدد عقده ای بازی بر نمی آید

یه پسر خوب که ژیان سوار میشود روی بنز همسایه با سوئیچ ماشین نقاشی نمیکشد


یه پسر خوب زمانی که تصادف میکند همانند قبائل زامبی وحشی بازی در نمی آورد

یه پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمایندگی از راهداری و شهرداری خیابانهای شهر را متر نمیکند


یه پسر خوب به محض دیدن یک دختر خانم متین با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به سان

آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نمیشود

بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

یه پسر خوب دکمه های پیراهنش را از یک متر زیر ناف تا زیر چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلی محکم میکند

یه پسر خوب به محض دیدن دختر همسایه رنگش لبوی شده و چشمش را به آسفالت میدزود


یه پسر خوب روزی 10بارهوس بردن نذری به دم در خانه همسایه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نمیکند

یه پسر خوب 5ساعت در حمام آهنگ جواد یساری نخوانده وبرای همسایگان آلودگی صوتی ایجاد نمیکند


یه پسر خوب اگر درد عشق گرفت در کوی و برزن عرعر عشق نکرده و آبروی خانوادگی خود را نمیبرد

یه پسر خوب با دوستانی که مشکوک به چت و لا ابالی گری هستند معاشرت نمیکند


یه پسر خوب به جای اینکه پول خود را در باشگاه بیلیارد و گیم نت و غیره دور بریزد بهتر است حساب آتیه

جوانان باز کند و به فکر 1000 سالگی خود باشد

یه پسر خوب همواره به اسم خود افتخار میکند و به هر کس که میرسد نمیگوید که بجای اصغر به او رامتین و

آرش و ... بگویند

بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

یه پسر خوب در اثر دیدن افراد غرب زده جو گیر نشده و لحاف کرسیه قرمز خال خال یشمی را به پیراهن تبدیل نکرده و سر زانو خود را پاره نمیکند


یه پسر خوب سر سفره دست به چیزی نمی زند تا همه سیرو پر از سر سفره بلند شوند و بعد شروع به غذا

خوردن می نماید


یه پسر خوب تقاضای وسایل نا مربوطی از قبیل موبایل را از خانواده ندارد

یه پسر خوب در صورتی که با نامزد خود بیرون رفت و کسی به خانم متلک گفت فورا با پلیس 110 تماس حاصل می کند


یه پسر خوب برای احیای حقوق خود از زور بازو استفاده نکرده و کلمات رکیک مانند خر و الاغ به کار نمیبرد

یه پسر خوب از معاشرت با دوستان بسیار خودمانی که عادت به بیان شوخی های نا مربوط از قبیل حراج

لفظی عمه و همچین خواهر مادر هستند امتناع میکند


یه پسر خوب همانند خاله زنکها تلفن را قورت نداده و سالی به 12 ماه دهانش بوی تلفن نمیدهد

یه پسر خوب هر صدایی از قبیل قار و قور شکم اهل خانه را با صدای تلفن اشتباه نگرفته و1 متر به بالا نمیپرد


یه پسر خوب برای بیرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوی آئینه نایستاده و بزک نمیکند

یه پسر خوب تنها جوکهایی را بیان میکند که مورد تائید وزارت 1) ارشاد اسلامی2) وزارت بهداشت3) وزارت مبارزه با تبعیضات استانی و ... باشد


یه پسر خوب در جشنهای فامیلی جو گیر نشده و نمیرقصد تا ابروی کل خاندان رابر باد دهد

یه پسر خوب در مهمانی های خانوادگی نوشدنی های غیر مجاز از قبیل ماءالشعیر را تنها با رضایت نامه

رسمی و کتبی پدر محترم استعمال میکند


یه پسر خوب هر زمان که عشقش کشید با زیر شلواری کردی چین پیلیسه دار و یا شرت مامان دوز و رکابی

همانند قورباغه به وسط کوچه نمیپرد


یه پسر خوب تنها برای رضای خدا و کاهش بار سنگین ترافیک و حمل و نقل درون شهری و برون شهری هر کجا

که دختر خانم یا خانمی را در رده سنی 15 تا 25 سال دید سوار کرده و به مقصد می رساند


بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

http://zibasazweb.persiangig.com/weblog/ax/7.gif 

چندتا توصیه به پسرهای.....


ـ با داشتن هیکلی ضایع تی شرت تنگ نپوشن!!!

ـ از کلاس پنجم دبستان سه تیغه نکنن و after shave نزنن!!!!

ـ جلوی مدرسه دخترانه نایستن و سیگار چاق نکنن!!!!!!!

ـ با دیدن یک فروند دختر جو زده نشده و تیکه جواتی بار نکنن!!!!!

ـ پس از یافتن اولین پشم در بدن خود احساس مردانگی نکنن و به فکر ازدواج نیافتن!!!!!!

ـ در مقابل دختر ها احساس بامزه بودن نکنن و کسشعر نگن!!!!

ـ ادعای با معرفتی و با مرامی وخلاف سنگین نکنن!!!!!

ـ کت وشلوار صورتی با پیراهن زرد نپوشن و کروات قهوه ای نزنن!!

ـ در آن واحدبا N تا دختر رفیق نباشن و به هر N تاشون قول ازدواج ندن!!!!!!!

ـ از ۹ سالگی پشت ماشین باباشون نشینن و خوارومادر ماشین رو به گاء ندن!!!!!!!

ـ احساس خوش تیپی نکنن و خود را دختر کش ندونن!!!!!!

و از همه مهمتر : پس از خوندن این مطالب جنبه خود را نشون نداده و مرام و با حالی خود را اثبات نکنن!!!!!!!

برنامه ی روزانه ی پسرا!!!


  ۸ صبح: تو رخت خواب…..

۹ صبح:
یکم وول میخوره  یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….
 

۱۰ صبح:
مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)(اه اه حالم به هم خورد)
 

۱۱ صبح: از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه)

 

۱۲ صبح یا ظهر:
موبایلشو میبینه ۹۹ تا میس کال  ۱۹۹ تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!
 
میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!
 

۱ ظهر:
مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم  بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….بابک جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم  پاشو دیگه پرتش میکنه
 

۲ ظهر:  ماماااااااااااااان …..ناهار(چه لوس...اییییییییییی)

 

۳ ظهر:
مامااااان جورابام کو؟(پسرا همیشه شلختن)
 

۴عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟

 

۵ عصر:
اولین اتو…(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)
 

۶ عصر:
به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر ۱۰ ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش ۲ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر جون بیچاره کمک و امداد…)
 

۷ عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟
(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی بابک آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه …  

۸ غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!!

 

۹ شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند…..

 

۱۰شب: یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه…

 

۲شب: مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!)  
 
 
 
 
 
 

سیر تکاملی پسر ها

 خدمات وبلاگ نویسان جوان              www.zibasazi.bahar-20.com


1-تا دیروز می گفتن دوست دختر امروز می گن داف.

2-تا دیروز موهاشونو با ژل سیخ می کردن امروز با اندوگراف.

3-تا دیروز ابروهاشونو بر می داشتن امروز تاتو می کنن.

4-تا دیروز سقز می ترکوندن امروز اکس می ترکونن.

5-تا دیروز آشغال دم در می ذاشتن امروز خودشونم با اشغالا وا یمیسن دم در.

6-تا دیروز ساعت  1 می خوابیدن امروز اصلا شبا خونه نمی یان که بخوابن(کارتن

خواب می شن)

7-تا دیروز مرطوب کننده ی گل پسند می زدن امروز کرم

پودرساویز !!!!!                                                        

8-تا دیروز عطر کبرا می زدن امروز noxa می زنن

 9-تا دیروز دخترا رو سوار می کردن امروز به دخترا سواری می دن!

10-تا دیروز واسه سگشون قلاده می خریدن امروز واسه....

11-تا دیروز ریش آیت اللهی می ذاشتن امروز ریش بزی.

12-تا دیروز آتاری بازی می کردن امروز دختر بازی می کنن (همیشه هم

Game Over می شن)

13-تا دیروز با درو دیوار عکس می نداختن امروز با درو داف !